هديه خدا محمدرضاجونهديه خدا محمدرضاجون، تا این لحظه: 10 سال و 10 روز سن داره

جوجه جون من

حق مطلب ادا نشد

خدايا همه بابا ها تا 150 سالگي سايشون رو سرمون باشه .آمين مطمئنم و ميدونم حق مطلب رو واسه تبريك روز پدر ادا نكردم . جوجه خيلي مريض بود و منم حوصله نداشتم . امروز ميخوام بنويسم واسه پدرم و همه پدراي خوب دنيا شايد حق مطلب ادا بشه كه ميدونم نميشه . پدر خوب من ای فدای روی همچون ماه تو گشته ام من واله و شیدای تو تکیه گاه من تویی هان ای پدر ای پدر کی میشوم همتای تو؟ گر تو می بینی که شعری گفته ام دوست دارم پا گذارم جای تو گرچه می نتوان که جا پایت گذاشت لیک رسوا می شود بدخواه تو آب دریا را اگر نتوان کشید میتوان نوشید از دریای تو ای پدر با من بگو درد دلت تا که من مرهم نهم غمهای تو ای پدر پشت و پناه من...
21 ارديبهشت 1394

واكسن يكسالگي

جوجه طلا در يكسال و 21 روزگي : عزيزم 16 ارديبهشت واكسن يكسالگيت رو زدم . بخاطر بيماريت گذاشتم خوب بشي بعداز چند روز بردم و چهارشنبه واكسنت رو زدم تو دستت زد خانومه بهداشت . يكم گريه كردي و ساكت شدي البته حق هم داشتي اون سر سوزني كه اون داشت منم بودم دو ساعت گريه ميكردم . وزن و قدت رو هم راضي بود . 12 وزن و قد 74 . منم دو روز كه خونه بودم مراقبت بودم اما هنوز هم مراقبتم چون ميگن يك هفته تا ده روز عوارضش رو نشون ميده . دو دندون جلو و نيش بالا هم درحال در آمدن هستن . تولدتم باز عقب افتاد چون نازنين جون از داداشي ابله مرغان گرفته و ما هم بخاطر شما نمي تونيم بريم ديدنش . حالا بايد صبر كنم كه نازي جون خوب بشه تا اونم تو تولدمون ...
21 ارديبهشت 1394

احوالات جوجه در دوازده ماه و چهارده روزگي

سلام قند و نباتم جوجه مامان دقيقا توي دوازده ماه و چهارده روزگي مي تونه : چند قدم بين و من و باباش بره بدون كمك اما بايد دور و ورش احاطه شده باشه با دستاي منو بابا كه نيافته .به نظرم اگه آروم بره بيشتر ميتونه قدم برداره اما عجله داره و كنترلش رو از دست ميده . گوشي موبايل رو به گوشش ميگيره و و سرش رو كج ميكنه و با يك آهنگ خاص ميگه الو البته حروف رو نميگه صدا رو به حالت الو ميكشه مثل يك آهنگ . اگه چيزي ازش بپرسم كه جوابش مثبت باشه با خوشحالي و برق خاصي تو چشماش سرش رو بالا و پايين ميبره و باز با اون آهنگ خاص بله ميگه .مثلا اينطوري (اَاَاَاَاِاِاِه ه ) بجاي دندوناي وسط بالا دندون كنار وسطي دراومده و يكم از يكي از دندون...
14 ارديبهشت 1394

خوب و بد

پدرم روزت مبارك بدش :‌ دوستان عزيزم اين چند وقت كه نبودم خيلي گرفتار بودم روزاي سختي بود جوجه نازم دو هفته بيمار بود . اما خدارو شكر بهتر شده .(دمتر گفت حساسيت گرفته و دستور بستري داد منم گريه كردم گفت سه روز ديگه خوب نشد بايد ببريش .منم تو خونه مراقبت كردم و خداروشكر بهتر شدي) خوبش : با اينكه جوجه نازم وزنش بخاطر بيماري كم شد اما از روز چهارشنبه 9 ارديبهشت ديگه سينه خيز نميره قبلا يكي دو قدم رو دستاش ميرفت بعد ديگه سينه خيز ميرفت اما حالا ديگه درست ميخزه روي چهار دست و پا و حدود ده ثانيه مي ايسته و پنج شش قدم راه ميره اما چون سريع ميره كنترلش رو از دست ميده و مي افته و من و باباش با فاصله يك متر يا بيشتر از هم...
13 ارديبهشت 1394
1